جدول جو
جدول جو

معنی پیش پیشاک - جستجوی لغت در جدول جو

پیش پیشاک
بیدمشک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آنکه سرگذشت ها و داستان های پیشینیان را بپیراید و نظم و ترتیب دهد، برای مثال کجا پیش پیرای پیر کهن / غلط رانده بود از درستی سخن (نظامی۵ - ۱۰۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
(اَ بَ)
پیراینده از قبل، کنایه از آرایش دهنده زمان پیش، و در شعر نظامی مراد فردوسی طوسی است، (آنندراج) :
کجا پیش پیرای پیر کهن
غلط رانده بود از درستی سخن،
نظامی
لغت نامه دهخدا
جلوجلو، پیشا پیش، تقدم، ترجمه قدام، و گاهی ’از’ بر آن داخل کنند و از پیش پیش گویند:
زانکه هر مرغی بسوی جنس خویش
میپرد او در پس جان پیش پیش،
مولوی،
شیر را چون دید محو ظلم خویش
سوی قوم خود دوید او پیش پیش،
مولوی،
آنرا که پیر و دل روشن روان بود
از پیش پیش مشعل دولت روان بود،
تأثیر،
گذشتن از جهان گر خسروی نیست
علم پس پیش پیش مردگان چیست،
تأثیر
لغت نامه دهخدا
آوازی که بدان گربه را خوانند. کلمه ای که بدان گربه را خوانند. صوتی است خواندن گربه را، مقابل پیشت (ش ت که برای راندن گربه است
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیش پیشی
تصویر پیش پیشی
بید مشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش پیش
تصویر پیش پیش
جلو جلو، پیشاپیش
فرهنگ فارسی معین
از پیش، از قبل
فرهنگ گویش مازندرانی
بز نر قوی که جلوی گله حرکت می کند، بز پیش آهنگ گله
فرهنگ گویش مازندرانی
هذیان
فرهنگ گویش مازندرانی
جلوجلو از قبل، لفظی برای فراخواندن گربه
فرهنگ گویش مازندرانی